سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به نویسنده خود عبید اللّه بن ابى رافع فرمود : ] دواتت را لیقه بینداز و از جاى تراش تا نوک خامه‏ات را دراز ساز ، و میان سطرها را گشاده دار و حرفها را نزدیک هم آر که چنین کار زیبایى خط را سزاوار است [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :2
کل بازدید :41384
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/13
8:49 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حیدریم[809]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه دیداردوست در انتظار آفتاب لنگه کفش من وآینده من سیب سرخ فرزانگان امیدوار ###@جزین@### عکس و مطلب جالب و خنده دار جاده های مه آلود سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی کلبه درویشی هم نفس آسمون آبی چهاربرج ►▌ استان قدس ▌ ◄ رقصی میان میدان مین سرچشمه : سرچشمه همه خوبیها مهدی (عج) است ****شهرستان بجنورد**** بوستــان نهــج الفصـــاحـه بی ســر و سـامـــان امامزاده میر عبداله بزناباد تسنیم عشق ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ دیار من دشتستان- بنار آبشیرین تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر .: شهر عشق :. منادی معرفت رویای شبانه هر چی بخوای پیامنمای جامع بوی سیب @@@این نیزبگذرد@@@ بادصبا ایران اسلامی وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) منتظر مفرد مذکر غایب دوستدار علمدار یادداشتهای فانوس اندیشه های من انسان جاری گدایی در جانان به سلطنت مفروش عطر یاس *bad boy* دل شکسته یکی هست تو قلبم.... برادران شهید هاشمی شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد S&N 0511 رهبر بختیاری الهگان صدای سکوت (بنفشه ی صحرا) عشق ترانه ی زندگیم (Loyal) ღ♥ღحرف دلღ♥ღ بانوی اسمانی Deltangi درست و غلط عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) اواز قطره بزرگترین سایت خنده بازار جیغ بنفش در ساعت 25 گذری به نام امام نقی علیه السلام خدا،عشق،خنده گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت دختر و پسرای ایرونی ایـــــــران آزاد یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی *دنـیــــای مـــــــن :) * بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی قتیل العبرات منتظران شهادت اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان دفتر احسان رویابین اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... ترنم حضور تکواندو روان شناسی * 心理学 * psychology بیان مبین کشاورزی نوین سایه های خیال عزای حسینی بادله گشت شاسوسا عرفان وادب یک عاشقانه ی ساده برای من...... خورشیدها فاطمیون لنجان کبوتر حرم رگ روح صبح انقلاب فرهنگی عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا بهار عشق باشگاه پرواز آرمان یاور 313 سربازان وطن مجله اینترنتی بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل مهندسی متالورژِی دلنوشته های یه عاشق! السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) تینا delshekasteh ♥ღردپای عشق♥ღ هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت ❤خاکســـــــتر عشـــق❤ مقاله های تربیتی شهود ASIAN MARADONA عشق نامه mahemalakut حفاظ گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه) مناجات با عشق فهادانــ از یک انسان تندیس اندوه واصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل صداقت عاشقانه ها وبلاگ شکلاتی ها تَرَنّم عفاف پرسپولیس معرکه همون قلقلک آسمان آبی مطالب جالب نوجوونی از خودتون هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه شهد عشق نمکی نـــابترینـــــــــــــــــها هیئت کریم آل طاها - قم برای پسر نازم آیدین جان مطلع مهرورزی ومحبت به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید نشریه ی فرصت هیئت عزاداری آسمانیان فاطمه زهرا فرهنگ سازی برای مصرف تولید داخلی به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند... جهاد ولایت پایگاه شهید کریم مینا سرشت گاهنامه زیست ♀♥♂Door Va Nazdik♀♥♂ * امام مبین * دوستانه خاطرات یک مرد مجرد درجست وجوی حقیقت پری دریایی جوک و خنده جوجو لاو اس ام اس دو بال پرواز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده عاشق فوتبال قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی طلبه ایرانی ماه شعبان fazestan زادگاهم بنارآبشیرین را دوست میدارم حاج آقا مسئلةٌ sindrela رویای زیبا ... شیدائی لهجه سکوت عشق به خدا جوان ایرانی امام عصر(عج) خیمه انتظار راه خواص منهاج مسأله شرعی kaveh درباره ی رپ و دوست شدن با شما

*دیروز شهید گمنام*

 

 

*امروز شهید حمید ادیبی*

 

شهید حمید ادیبی

 


91/12/25::: 8:36 ع
نظر()
  
  

 

شناسایی هویت شهید گمنام علوم پزشکی کرمان

چند صباحی است که مهمانمان هستی...

مهمان که نه میزبان بودی برای لحظه های دلتنگیمان ...

برای گلایه هایمان از سختی های روزگار ...

برای لحضه هایی که بی قراری امانمانمان را میبرید ...

تنها پناهمان بودی وقتی دلمان هوای اولیای خدا را میکرد وقتی دلمان بهانه عطر یاس را میگرفت...

اما امروز روز عجیبی بود ...

شرمساری امروزم را فراموش نمیکنم

هیچ جوابی نداشتم برای پدری که بعد از 24 سال فقط یک سنگ قبر می خواست که سینه بر سنگ بگذارد و داغ دوری فرزندش را تسکین بخشد...

چه بی شمع وچراغ بود مزارت ...

برای من فقط شرمساری ماند وشرمندگی ...

اما امروز روز دیگری بود ...

سکوت این روزهای تو کوبنده تر از همه فریادهاست...

بعد از آن همه تهمت ،امروز فقط یک جمله بر لبانت جاری بود :

آهای مردم بی انصاف من شهیدم ...

آهای مردم قدر ناشناس من ایرانیم..

امروز تمام قد ایستادی وفریاد زدی من ایرانیم ،برا ی دفاع از وطنم پای به میدان گذاشتم .

امروز همه اشکهای روان گواهی دادند به اینکه چقدر کم تو را میشناسند ...

به اینکه گمنامی از آن تو نیست تو نامدار آسمانها بودی ...

امروز اشکهای پدر فقط گویای یک کلام بود: قدرش را ندانستید ولی من ثمره زندگیم را نزدتان به امانت می گذارم...

.من هنوز متحیر کرامت شهیدم...

 *****

****

*****

شهید حمید ادیبی متولد 1347

شهادت : منطقه عملیاتی فاو1367

 

 


91/12/23::: 11:5 ع
نظر()
  
  

 (برگزیده مجله پارسی بلاگ)

جانم فدای حضرت هادی (علیه السلام)

 این اولین بار نیست جهان تشیع عزادار می شود،

این اولین بار نیست که مصادیق آیه تطهیر را نشانه گرفته اند،

هنوزسقیفه صفحه ننگ تاریخ است،

هنوز ناله بانو از پشت در، قلبهایمان را می لرزاند،

دستهای بسته سردار خیبر که خود زبان گویای مظلومیت شیعه است،

روضه کوچه هنوز هم دلمان را ابری و چشمانمان را بارانی می کند و

کربلا،کربلا،کربلا ...

حنجر کوچکترین سرباز جهان اسلام،

خیمه های سوزان،

بدنهای نیلی کودکان و....

ما بذر صبریم که در خاک انتظار تاب آوردیم،ما شیعه ایم و از نسل کربلا،

و مظلومیت شیعه را پایانی نیست

 

واما امروز ...

این فرزندان خلف شیطان،این جانشینان معاویه و یزید و این مزدوران آمریکا و اسرائیل وانگلیس،چقدر سنگین شده است برایشان شنیدن هدایتهای بی مثال حضرت هادی(ع) که این چنین افسار گسیخته به ساحت این نور مبین حمله می کنند،

«و می خواهند نور خدا را با دهان های خویش خاموش کنند و خدا کامل کننده نور خویش است اگر چه برای کافران نا خوشایند است» صف آیه 8

                                 جانم فدای امام هادی

آقا آن روز که بمب حماقت و جهالت این قوم در حرم شریفتان منفجر شد فکر نمی کردند دلهایمان را حرمتان می کنیم و آذینش می بندیم با زیارت جامعه که از زبان مبارک شما به ما رسیده است.

امروز راه اهانت به شما را پیش گرفته اند و چقدر دشمنانتان ابله اند که

می اندیشند ابری سیاه می تواند جلوی درخشش آفتاب را بگیرد.

امام سامرا سلام بر شما "سلام بر ظهور" است

هان ای شب پرستان،ما چشم به راه سپیده ایم وتا آخر ایستاده ایم...

واما توای کلاغ مردار خوار وای حیوان دست آموز استکبار

فاسد مزدور

امروزما، زمان فرا رسیدن مرگ تو را انتظار می کشیم .

تفنگ به دست نداریم اما با قلم هایمان سینه ی فاسد تورا هدف گرفته ایم .


91/3/5::: 8:5 ع
نظر()
  
  

(برگزیده مجله پارسی بلاگ)

بسم رب شهدا و الصدقین

چقدر هوای شهرمان عوض شده ،هوای دانشگاهمان،هوای این زمین های خاکی دور از شهر،این خیابانهای پیچ در پیچ سرد .

چقدرحالمان خوب شده است ،میدانیم چه خبر است.(راستش حنجره ام هم فهمیده است می خواهد فریاد کند آن نوایی را که خیلی وقت است پنهانش کرده ام)

دلمان گرفته است از این همه دو رویی،از این همه کم کاری،گاهی اوقات فکر می کنم کاش شما بودید طنین انقلابی صدایتان، شاید تکان می داد این اهالی به خواب رفته را.

اما خدا را شکر که دارید می آیید،خجالت زده ایم اما ما را با همین شرمساریمان بپذیرید. چطور خوش آمد بگوییم به شما که قطعه قطعه این سرزمین برای شماست و مدیون خونتان.

قدمتان بر چشم باز هم ببخشید اگر چشمانمان مثل شما نیست ندیدیم آنچه را که شما دیدید و هنوز هم نمی بینیم ،نمی خواهیم ببینیم .

ببخشید اگر چندیست فراموشتان کردیم اما قدمتان بر چشم ،همین که آمدید برای ما یک دنیاست می دانم مطمئنم خوب می شویم یا لااقل بهتر می شویم شاید حضورتان هم ما را و هم بعضی ها را مجبور کند بهتر شویم... بهتر شوند...

بیائید شما پادر میانی کنید برایمان...بیائید که خیلی وقت است دنبالتان می گشتیم اگر بدانید تا کجاها که نیامدیم ...

آمدیم تا شلمچه تا فکه، اروند ،هلاویه و دو کوهه .به خدا خیلی دنبالتان گشتیم....اما انگار نه، همه ی این راه ها را به دنبال خودمان بودیم، اما جای قشنگش آنجاست که شما ما را پیدا کردید آمدید به شهرمان به دیارمان حتی نزدیکتر به دانشگاهمان...

                                       شهید گمنام 

خوش آمد ید ،قدمتان بر چشم

قول می دهیم خوب شویم ،بهتر شویم

قول میدهیم

به دلم برات شده برایتان سنگ تمام می گذاریم

به جای خواهر و مادرتان ،به جای پدر و برادرتان که نمی دانیم در کدام دیار چشم های انتظارشان به در است ما همه می آییم به جای مادر تان اسپند دود می کنیم.

 ما همه می آییم...


91/2/4::: 9:24 ص
نظر()
  
  

(برگزیده مجله پارسی بلاگ)

دیروز با خستگی وهیجان زیاد دنبال سرود جمهوری اسلامی بودم برای ابتدای برنامه عصر، فقط همین یک کار مونده بود. دو هفته بود با کمک بچه ها می خواستیم  برای ایجاد فضای انتخاباتی یه برنامه توی دانشگاه راه بندازیم . نمیدونم کدوماتون توی این دانشگاه درس خوندین .دانشگاه علوم پزشکی کلا یه فضایی متفاوت از بقیه دانشگاه ها داره . دانشجو ، استاد و مسئول هم نداره ، همه خیلی آروم به کارهای معمول و روزمرگی گرفتار هستن. حجم درسها خیلی زیاده ، به هین دلیل دانشجو خیلی  مطالبات فوق برنامه نداره. همین موضوع مسئولین دانشگاه رو بی تفاوت کرده (البته این موضوع در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بسیار محسوستر است). داشتم می گفتم توی این برنامه  دو روزه چهار نفر از کاندیدای شهر کرمان دعوت شده بودن. برنامه قرار بود به شکل پرسش وپاسخ برگزار بشه . ساعت 13:50 تلفن زنگ خورد. یه صدای محزون از اون طرف گوشی گفت برنامه کنسله.  سر جام خشکم زد ... مونده بودم چی بگم  فقط ده دقیقه به پایان ساعت اداری مونده بود .همین نشون میداد دستهای پشت پرده در کاره ، وگرنه ما یک هفته پیش نامه مجوز رو به حراست تحویل داده بودیم . بالاخره اعتراض هامون رو شروع کردیم . تلفن پشت تلفن ...تنها چیزی که میشنیدیم بوق ممتد از آن طرف بود... ولی چشمتون روز بد نبینه بالاخره رئیس دانشگاه جواب یکی از بچه ها رو داد.دوستم سلام کرد و خودشو معرفی کرد.... فکر میکنین دکتر چی گفت ... با صدایی که معلوم بود از صندلی قدرت بلند میشد گفت دانشگاه مقررات داره هرکس که بخواهد این مقررات را زیر پا بذاره دستشو قلم میکنیم بگین بزرگترتون بیاد ... صدای بوق اشغال... دیگه هممون خشکمون زده بود ... آخه چه بی مقرراتی کردیم که خودمون هم بی خبریم (آخه مثل این برنامه در دانشگاه باهنر کرمان در حال برگزاری بود) .مگه دستور صریح آقا تلاش برای حضور حداکثری نبود .ما که قصد دیگه ای نداشتیم . آخرشو بگم، تا ساعت 18 تلاش کردیم نشد که نشد . آنچه به جایی نرسد فریاد است . ولی نمیدونین بچه ها چه حالی داشتن...وقتی  دیدیم صدامون به جایی نمی رسه ، حرمت بچه ها هم که حفظ نشد پاشدیم بریم ...بنر های برنامه روی بیلبردها پوستر ها که توی برد ها خورده بود ...همه چی خیلی اذیتمون میکرد ... دیروز روز خیلی عجیبی بود . یه سوال هنوز ذهن منو مشغول کرده. آقای رئس دانشگاه به کدوم ضلع میز ریاستتون ضربه می خورد اگه این برنامه برگزار میشد.چرا حاضر نشدید برای صحبت صریح حضرت آقا کمی شجاعت مصرف کنید،همه کارها را که دانشجوی بی گناه انجام داده بود تا ساعت 7،8 شب که مانده بود تا کار را به سرانجام برساند .فقط کنسل کردنش گردن شما افتاد ....شرمنده خیلی توی زحمت افتادید!!! ببخشید باعث گرفتاریتون شدیم!!!ولی آقایان مسئول بدانید به گفته امام خامنه ای"امروز تاریخ جهان ، تاریخ بشریت برسر یک پیچ بزرگ تاریخی است دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز می شود" مراقب باشید در این پیچ بزرگ در دره تباهی سقوط نکنید .  


90/12/7::: 1:54 ع
نظر()
  
  
   1   2   3      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دیگر تو بی نام نیستی از این به بعد هر زمان که خواستیم میتوانیم بگوییم حمید جان... *شناسایی شهید گمنام دانشگاه علوم پزشکی کرمان توسط مادر شهید*


+ *شاید راز فاش شدن نامت سیلی بزرگی بود برای کسانی که میگفتند ایرانی نیستی ... چقدر سخت است این تهمت که نیستی از این خاک،از خاکی که برایش جان دادی ... راستی چقدر گمنامی با بی نامی فرق دارد... گمنامی یعنی گم شدن در نور حقیقت الهی ... وتو هنوز گمنام زمینی ونامدار آسمانها در آخرین پنج شنبه از سال 1391یادی کنیم از شهداء،این راست قامتان همیشه تاریخ*
+ *سفری در پیش داریم،سفری که تا ابد به سوگمان خواهد نشاند. از مولا رخصت دیدار گرفته ایم،اذن حضور. نامه ای به دستمان داده اند ... با خطی سبز ... با خاتمی سرخ ... با اولین جمله اش دنیا بر سرمان خراب می شود: من الغریب الی الحبیب ... درنگ جایز نیست،بار میبندیم،دل میکنیم. عزم خاکی پر بلا را داریم...*


+ سلام بر هادی النفوس/ *دشمن هم فهمیده است مهدی ریشه در هادی دارد*. *امام سامرا سلام بر شما سلام بر ظهور است*